چرا خلاصه کتاب می نویسم؟

مدت ها بود که مطالعه می کردم اما چیزی اذیتم می کرد. اگر از من سوال می شد چه مطلبی از کتابی که ۶ ماه پیش خوانده ای یاد گرفته ای به زور می توانستم به چند بخش کلی یا موضوع کلی کتاب اشاره کنم. گیری وجود داشت.

تا اینکه شروع کردم به خلاصه نویسی. اولین خلاصه کتابی را که نوشتم حس خیلی خوبی داشت. دیگر آن سوال اذیت کننده در کار نبود. پس از خواندن کتاب می توانستم مطالب کل کتاب را در کمتر از ۱۵ دقیقه مرور کنم و قسمتهای ارزشمند آنرا بارها و بارها مراجعه کنم. چنان این حس لذت بخش بود که تقریبا یک نوع اعتیاد به آن پیدا کردم و کتابی را که خلاصه نکرده ام برایم در واقع با نخواندن کتاب یکسان است.

البته این در مورد کتابهایی است که کاربردی است و با هدف تفریح خوانده نمی شود. گرچه خود خواندن کتابهای کاربردی نیز مفرح و به حد کافی لذت بخش است اما تا بحال رمان یا کتاب شعری را خلاصه نکرده ام و فکر نمی کنم سودی برایم داشته باشد.

چقدر خوب است این کار در ما تبدیل به یک فرهنگ شود و بتوانیم این خلاصه کتابها را به اشتراک بگذاریم.

البته این خیلی طبیعی است که با خواندن خلاصه یک کتاب ، آن هم خلاصه کتابی که شخص دیگری خلاصه برداری کرده فقط قسمتی از برداشتهای خواننده کتاب به ما منتقل می شود اما این خلاصه می تواند معرفی خوبی از کتاب باشد و در صورتی که حس کردیم کتاب جالب و مفید است می توانیم خود کتاب را شروع کنیم.

امروز فکر کردم چرا این خلاصه ها را در اختیار همگان قرار ندهیم. اگر خواندن خلاصه یک کتاب کمک کند که یک نفر دیگر هم لذت ببرد و گامی به جلو بر دارد چه لذتی بالاتر از این لذا این سایت را راه اندازی کردم.

چگونه خلاصه نویسی می کنم

می دانم که روش من شاید یک روش بهینه نباشد و شاید هم با ساختارهای ذهنی من همخوانی داشته باشد لااقل تا الان، اما برای دوستانی که چنین تجربه ای را ندارند، روش کارم را به اختصار میگویم. معمولا فیش هایی در زمان مطالعه کنارم هست که در حین مطالعه ، همانجا نکات مهم یک کتاب را یادداشت می کنم. این را از استادی یاد گرفته ام که زمانی که شما یک کتاب را میخوانید و همزمان دست شما نیز در حال نوشتن است ، دو حس از حواس شما متمرکز یادگیری است. حال اگر سعی کنید سایر حواس نیز پالس غیر مرتبط به مغز شما ارسال نکند یادگیری بهتر خواهد بود. مثلا گوش شما در حال دریافت اصوات دیگری نباشد. اگر بتوانید همه حواس خود را متمرکز کنید یادگیری به مراتب بالاتر خواهد رفت.

تصویر نمونه از فیشهای مطالعه ام را در زیر قرار دادم.

البته این برای مطالعه کتابهایی است که از نوع چاپی است.

معمولا خلاصه نویسی کتابهای pdf را مستقیم در OneNote انجام می دهم. قابلیت خوبی که در ویندوز های جدید قرار گرفت این بود که می توانید صفحه را به دو قسمت تقسیم کنید. کافی است نرم افزار PDF reader خود نظیر Reader را باز کنید و با انتخاب کلیدهای ویندوز + دکمه سمت چپ)یا راست)، آنرا در بخشی از صفحه قرار دهید و سپس با انتخاب لبه تصویر را به اندازه کافی بزرگ کنید، طوری که خواندن کتاب برای شما راحت باشد. سپس OneNote یا هر ابزار یادداشت برداری دیگر را باز کنید و با انتخاب کلید ویندوز + دکمه سمت راست (یا چپ) ، آنرا در بخش دیگر صفحه قرار دهید. و نیز OneNote را با انتخاب این آیکن

در حالت فشرده قرار دهید .

نتیجه چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود :

این نکته را اضافه کنم که گاهی امکان خلاصه نویسی را ندارید یا حال آنرا ندارید. برای pdf ها می توانید از قابلیت Highlight مشابه آنچه در تصویر می بینید استفاده کرده، نکات مهم را مشخص کنید و بعد این بخشها را به خلاصه خود منتقل کنید. برای کتاب های چاپی نیز می توانید از یک مداد برای کشیدن خط زیر مطالب مهم استفاده کنید (البته اگر کتاب امانت نباشد) و بعد این بخشها را به خلاصه خود منتقل کنید.

اگر با نوشتن یا کشیدن خط در کتاب حس خوبی ندارید نظر خودم را در این باره می گویم. که کتاب ابزار یادگیری است لذا در جهت یادگیری می توانید آنرا را بخورید.

حال مواد لازم برای یک خلاصه نویسی خوب آمده است. همین الان شروع کنید.