خلاصه کتاب دیوانگان ثروت ساز : فصل هفتم

فصل هفتم : دستها بالا

خطرات زندگی نامحدود هستند و مابین آنها امنیت وجود دارد.
یوهان فون گوته

ترس بخشی از هیجان زندگی است ، جدی نگیرید

اگر به یک کار آفرین تبدیل شوید، بر ترس روبرو می شوید. قرار است وحشت کنید. قرار است هر روز با نداشتن اطمینان رو به رو شوید و از خودتان بپرسید ایا قطار وحشت تان از مسیر خارج میشود یا ناگهان جانتان را از دست می دهید یا نه؟و  قرار است تمام آن کارها را در تاریکی بکنید و احتمال دارد با کمی حالت تهوع، آبرویتان جلوی همه برود.

روبرو شدن با این چیزها جای بحث ندارد. وقتی شروعش کنید دیگر نمی توانید مسیر دیگری را انتخاب کنید که نترساندتان.

در این فصل میخواهم کمکتان کنم که با ترستان روبرو شوید.

روبرو شدن با ترس:

داستان پیرمرد و کارآفرین بزرگ : پیرمردی در  حین آموزش، در گورستان قدم میزد . پیر گفت : بزرگترین کارآفرین دنیا در این قبرستان دفن است. میتوانید حدس بزنید کدام قبر است؟ کارآموز بعد از چرخ زدن کوتاهی بزرگترین سنگ قبر را پیدا کرد و گفت : باید این باشد، نه؟ پیر گفت : نه ، همان است که روی اش ایستاده ای.. کارآموز جوان زیر پاهایش را نگاه کرد ، به سختی میشد سنگ قبر را دید و نوشته اش را خواند. پیر گفت : او در حالی از دنیا رفت که هر سال بیش از ۳۰ هزار دلار در نیاورد. هیچ وقت جرات کارآفرین شدن نداشت، ولی اگر با ترسهایش روبرو میشد، به بزرگترین کارآفرین تبدیل میشد.

اغلب مردم از توانی که به آنها اعطا شده است. در زندگی شان استفاده نمیکنند. نتایجی که بدست می آورند و نوعی که زندگی میکنند فقط بخش کوچکی از آن چیزی است که از دستشان بر می آید. چرا ؟ چه چیز مانع مان میشود؟…….. فقط یک چیز : ترس

هر کارآفرین بزرگی با ترس کارش را شروع می کند، همه . ریچارد برانسون ، بیل گیتس …..

شجاعت ، نبود ترس نیست، احساس کردن ترس است و در عین حال ادامه دادن.

کارآفرینانی که موفق می شوند ، ادمهای شجاعی هستند. نه بخاطر اینکه ترسی نداشته اند، به این دلیل که پاجفت اماده اند با ترس روبرو شوند.

ترس، واقعی نیست

چیزهایی که از آن می ترسیم یک توهم است، زاییده ذهن ماست.یک عنکبوت نمیتواند بترساندتان، تماسی از طرف یک مشتری بالقوه نمیتواند باعث وحشتتان شود. تنها چیزی که می تواند وحشت زده تان کند، شیوه تفسیر آن اتفاقها از طرف ذهنتان است که به هر تفسیری معنا می دهدو احساسات منفی بوجود می آورد

ترس واقعی نیست، یک توهم است. پدیده است که کاملا در ذهنتان اتفاق می افتد.

به همین خاطر است که یک نفر مثلا از ارتفاع وحشت دارد و در عین حال شخص دیگری از همان ارتفاع لذت می برد…

مغز باستانی ما:

در گذشته در عصر باستان (حجر) انسان باید همواره حواسش جمع بود ، تا از خطراتی مثله شیر و گربه وحشی و پلنگ و …. در امان بماند و اگر انسان نمیتوانست تهدیدها را زود شناسایی کند خود شکار موجود دیگری می شد. آن خطرهای مرگبار و دائم، امروز و در محیط روزمره مان دیگر تهدیدمان نمیکنند ولی هنوز مغز  انسانها با همان ترس همراه است. سیستم عصبی ما به جای شیر و پلنگ و ….. چیز دیگری را به عنوان تهدید در نظر گرفته …

به همین خاطر است که واکنش های ترس نامتناسبی جلوی فعالیتهای مدرن و بی معنا از خودمان بروز می دهیم. ما برای گذراندن یک زندگی مدرن از ابزارهای باستانی استفاده میکنیم.

شش ترفند مغزی برای غلبه بر ترس

 

  1. واقعی شوید: اولین کار رسیدن به یک چشم انداز است، باید بین واقعیت و خیال فرق بگذارید. دیگر شیری وجود ندارد ، این فقط یک تلفن است .. اگر شماره ای بگیرید وکسی جوابتان را ده، نمی تواند بخوردتان. صحبت در یک جمع باعث نمیشود همه به شما حمله کنند. هیچ خطر کشنده ای در انتظار شما نیست.
    1. سوال خوبی که میتوانید قبل از روبرو شدن به چیزی که از آن میترسید از خودتان بپرسید این است : “اگر این کار را بکنم می میرم؟” اگر جوابتان منفی بود ترستان بی دلیل است.
  2. ترس از ترس است که می ترساندتان: عجیب است ولی حتی تماس با یک غریبه یا سخنرانی کردن باعث ترس نمی شوند، بلکه توقع اتفاق افتادن آن، یعنی توهمی دیگر از طرف مغز است که ترس بوجود میآورد.
    1. ترس از ترس است که میترساندتان. خود ترس، بیشتر از چیزهایی که از آن می ترسید، آزارتان می دهد.
    2. این ترس اولیه چیزیست که قبل از برداشتن تلفن ، قبل از رفتن روی صحنه و قبل از وارد شدن به اتاق برای معرفی شدن به یک غریبه به شما دست میدهد. این همان انتظار ترس یا توهم ذهن باستانی شماست که بوجود می آید. وقتی آن فعالیت را انجام دهید مغزنان می فهمد که قرار نیست با یک شکارچی رو برو شوید، تهدیدی کشنده و باستانی نیست که بخواهید بترسید و آن وقت است که واکنش ترس از بین می رود.
  3. بیست ثانیه شجاعت : به شجاعت بیش از حد بها داده اند، قرار نیست از صبح تا شب و هر روز از خودتان شجاعت نشان دهید تا موفق شوید. در واقع به ندرت احتیاج دارید شجاع باشید. طبق محاسبات من ، شما میتوانید در ۹۹.۹۳۰۵۵۵۶ درصد مواقع ترسو باشید.این درصد در مورد تمام روزتان است و تنها استثنا سه مرتبه بیست ثانیه ای است. چرا فقط بیست ثانیه …. چون فقط در ۲۰ ثانیه می توانید …
    1. گوشی تلفن را بردارید و با آن مشتری بزرگ بالقوه حرف بزنید…
    2. خودتان را به مشتری رویایی تان در انجمنهای مختلف معرفی کنید …
    3. بین غریبه ها بروید و به آنها سلام کنید…
    4. داوطلب شوید تا روی صحنه بروید…
    5. درون آب خیلی سرد شیرجه بروید…
    6. مکالمه دشواری را با یکی از عزیزانتان یا یکی از کارمندانتان شروع کنید ..
    7. حتی اگر شده از هواپیما بپرید بیرون …
      1. خب وقتی با دیوار غیر قابل کنترل ترس روبرو شدیم باید چکار کنیم؟ این کار را بکنید .. مغزتان را خاموش کنید. چشمانتان را ببندید، نفستان را حبس کنید و هر کاری که سیگنالهای مغزیتان فرمان انجام ندادنش را میدهند، انجام دهید. صاف بزنید به دل آن کار!!!
      2. آن بیست ثانیه کافیست برای اینکه خودتان را درگیر آن فعالیت کنید و به مغزتان بفهمانید که قرار نیست کسی بخوردتان. و از آن لحظه به بعد کار آسان میشود.
      3. به کارهایی فکر کنید که می توانید با سه بار شجاعت ۲۰ ثانیه ای در روز و غلبه بر مغز باستانیتان انجام دهید.به موفقیتهای بزرگی فکر کنید که میتوانید بوجود آورید.  و هنوز هم میتوانید ۹۹.۹۳۰۵۵۶ درصد روز را ترسو باشید ولی یک ترسوی پولدار!!!
      4. فعالیتهایی که از آنها بیشتر می ترسید، فعالیتهایی هستند که میتوانند تغییر بزرگی در موقعیتتان بوجود آورند، انجام شان دهید.
  4. روی کارها تمرکز کنید ، نه نتایج : مغزتان ملکه خیالبافی است. یک کک را اندازه یک دایناسور  بزرگ می بیند.(تاثیر ذهن پیچیده) مثال :(گم شدن فرزندتان برای مدت کوتاهی در یک فروشگاه بزرگ ، باعث میشود اغلب فکر والدین به سمت آدم ربایی ، اذیت و آزار و قتل …. کشیده شود در حالیکه در اکثر اوقات ناشی از بازیگوشی کودکان است و هیچ موضوع خطرناکی در کار نیست)
    1. راه حل این نیست که همه چیز را نادیده بگیریم، راه حل این است که روی موضوع تمرکز کنیم و بزرگنمایی نکنیم.اینگونه نه تنها فشار زیادی را متحمل میشوید و زندگی خوبی را تجربه خواهید کرد.بلکه راز  بهترین بازیکنان تحت فشار را هم می فهمید. مثل مایکل جردن (او وقتی توپی را بدست می آورد تا گلی پیروزی بخش را به ثمر برساند در آن لحظه به هیچ عنوان درباره نتیجه و اثر این گل روی نتایج فصل،قهرمانی ، رتبه برتر باشگاههای ورزشی ،شغل اش ،میراثش … فکر نمیکند. فقط به گل فکر میکند. کاری که یک میلیون بار انجام داده.)
    2. این قوانین برای شما هم در لحظه هایی که اضطراب سراغتان می آید. جواب میدهد. فقط روی کار تمرکز کنیدو نگذارید ذهنتان به همهمه ی دیوانه کننده ای  از مسائل اغراق شده تبدیل شود.
  5. خودتان را به ترس عادت دهید : کاری را که از آن می ترسید بارها و بارها انجام دهید تا وقتی به مغزتان یاد دهید که دیگر از آن موضوع نمی ترسید. نه تنها ترس ،قدرت اش را جلوی تان از دست میدهد. که به چیزی تبدیل می شود که بین موفقیت شما و میانه حال بودن بقیه فرق به وجود  می آورد.
  6. ترس و شکست را تبدیل کنید به یک موضوع تفریحی : توصیه سخنران سمینار به دارن هاردی در جواب این سوال که چگونه در کار املاک و مستغلات موفق شود ، پاسخ سخنران ” بهترین نکته؟حتما برو و شکست بخور. خیلی زیاد”
    1. کلید موفقیت ،شکستی عظیم است .هدف شما این است که بیشتر از رقبایتان شکست بخورید!!!!!!!
    2. زندگی ،رشد و موفقیت مثل آونگ هستند. از یک طرف شکست،رد شدن ،باخت ،درد و ناراحتی وجود دارد. در طرف دیگر،موفقیت ،مقبولیت،پیروزی ،لذت و شادی است. اگر در زندگی سرپا باشی ،شکست و درد زیادی تجربه نخواهی کرد. ولی از طرفی موفقیت و شادی زیادی هم گیرت نخواهد امد.
    3. اغلب مردم در طول زمان می فهمنند که چگونه در منطقه ای امن و کوچک کار کنند. به آن آونگ اجازه می دهند که در مسافت کمی از درد،رد شدن و شکست نوسان کند و بنابرین مقدار کمی لذت ،ارتباط  و موفقیت را در طرف دیگرش بدست می آورند.
    4. نکته کلیدی این است که نمیتوانید از یک طرف آونگ بدون استفاده از طرف دیگرش استفاده کنید.
    5. اگر میخواهید آونگتان مقدار بیشتری در نوسان باشد. باید تجربه شکست بزرگتری را شروع کنید.اینجوری به این موضوع فکر کنید:
      1. مرحله اول رشد این است که بدانید رد شدن و شکست مسائل بدی نیستند. با این طرز فکر از زیر سایه ترس خارج میشوید
      2. دوم این است که بپذیرید شکست بخشی از سفرتان محسوب میشود. چیزی که خیلی از کار آفرین ها به آن عادت کرده اند . آنها شکست را دوست ندارند ولی پذیرفته اند که شکست بخشی از فرایند محسوب میشود.

به طرز وحشتناکی هیجان انگیز!

ریسک یعنی عمل بدون اطمینان،ترسناک است. ولی همین است که قطار وحشت کارآفرینی را این قدر هیجان انگیز کرده!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − 7 =